معنی دیدن، کوفته شدن، کبودشدگی، تباره کوبیدن، کبود کردن، زدن، ساییدن، کبودشدن، ضربت ,, معنی دیدن، کوفته شدن، کبودشدگی، تباره کوبیدن، کبود کردن، زدن، ساییدن، کبودشدن، ضربت پ, معنی bdbj، lmtتi abj، lfmbab;d، تfاci lmfdbj، lfmb lcbj، xbj، sاddbj، lfmbabj، qcfت ,, معنی اصطلاح دیدن، کوفته شدن، کبودشدگی، تباره کوبیدن، کبود کردن، زدن، ساییدن، کبودشدن، ضربت ,, معادل دیدن، کوفته شدن، کبودشدگی، تباره کوبیدن، کبود کردن، زدن، ساییدن، کبودشدن، ضربت ,, دیدن، کوفته شدن، کبودشدگی، تباره کوبیدن، کبود کردن، زدن، ساییدن، کبودشدن، ضربت , چی میشه؟, دیدن، کوفته شدن، کبودشدگی، تباره کوبیدن، کبود کردن، زدن، ساییدن، کبودشدن، ضربت , یعنی چی؟, دیدن، کوفته شدن، کبودشدگی، تباره کوبیدن، کبود کردن، زدن، ساییدن، کبودشدن، ضربت , synonym, دیدن، کوفته شدن، کبودشدگی، تباره کوبیدن، کبود کردن، زدن، ساییدن، کبودشدن، ضربت , definition,